تصویر تاریخی هولناک: نمادی از تأثیر مرگبار انسان بر طبیعت و حیات وحش
به گزارش مجله وتورلد، در قرن نوزدهم، گاومیش های آمریکایی (Bison) که زمانی نمادی از حیات سرسبز دشت های غرب آمریکا بودند، در اثر مداخلات انسان به آستانه نابودی رسیدند. شمار این گونه که زمانی جمعیتی بین 30 تا 60 میلیون داشت، تا سال 1892 به تنها 456 رأس در حیات وحش کاهش یافت. این انقراض فاجعه بار نتیجه شکار بی رویه، تقاضای گسترده برای پوست و استخوان و ورود گسترده مهاجران به این منطقه ها بود. شکارچیان مسلح و زیرساخت های صنعتی آن موقع، فرایند نابودی را شدت بخشیدند.
تصویری مشهور از آن دوران، مردی را بر فراز تپه ای بزرگ از جمجمه های گاومیش نشان می دهد. این عکس که در کارخانه ای در استان میشیگان گرفته شده، به یکی از نمادهای تصویری نابودی گسترده گونه های زیستی تبدیل شده است. تپه ای از استخوان ها که در این عکس دیده می گردد، استعاره ای است از چشم اندازهای مصنوعی که با دخالت انسان بر زمین شکل گرفته است.
گاومیش ها؛ ستون زیست بوم دشت ها
گاومیش ها نه تنها بزرگ ترین پستانداران خشکی در آمریکای شمالی بودند، بلکه یکی از گونه های کلیدی (Keystone Species) در زیست بوم غرب به شمار می رفتند. این حیوانات با رفتارهایی مانند چرا، فراوری کود و ایجاد گودال های آبیاری (Wallows)، زیستگاه های ضروری برای صدها گونه از حشرات، پرندگان و دوزیستان فراهم می کردند. نابودی این گونه، به معنای حذف یک نیروی حیاتی از زیست بوم دشت ها بود که به طور مستقیم بر تنوع زیستی و تعادل زیست محیطی تأثیر گذاشت.
برای مثال، گودال هایی که گاومیش ها در خاک ایجاد می کردند، محل مناسبی برای جمع آوری آب باران و زیستگاه قورباغه ها و سایر گونه های وابسته به آب بودند. بعلاوه، کود فراوریشده به وسیله آن ها، زیستگاهی برای حشرات کوچک فراهم می کرد که خود منبع غذایی حیاتی برای پرندگان و خفاش ها بودند. نابودی گاومیش ها، این زنجیره های زیستی را به شدت مختل کرد.
روابط انسان و گاومیش؛ پیوندهای عمیق فرهنگی و معنوی
جوامع بومی دشت های آمریکا رابطه ای پیچیده و چندوجهی با گاومیش ها داشتند. این ارتباط فراتر از نیازهای مادی، به جنبه های معنوی و فرهنگی نیز توسعه می یافت. پژوهش های تاریخی نشان می دهند که گاومیش ها نقش مهمی در ساختارهای اجتماعی، تصمیم گیری های جمعی و زندگی روزمره این جوامع داشتند. به عنوان نمونه، بومیان قبیله بلَک فوت (Blackfoot) نظام های سیاسی غیرمتمرکزی داشتند که الگوبرداری از رفتارهای اجتماعی گاومیش ها بود.
امضای پیمان بوفالو (Buffalo Treaty) در سال 2014، نمادی از کوشش جوامع بومی برای احیای این پیوندهای از دست رفته است. این پیمان گاومیش را نه تنها یک گونه جانوری، بلکه یک خویشاوند معنوی معرفی می نماید که فرهنگ، اقتصاد و حیات معنوی بومیان به آن گره خورده است. بازگرداندن گاومیش ها به دشت ها، بخشی از کوشش برای بازسازی این روابط تاریخی و ترمیم آسیب های گذشته است.
استعمار، سرمایه داری و تجارت استخوان ها
در عکس تاریخی مشهور، دو مرد با لباس رسمی در کنار جمجمه های گاومیش دیده می شوند. این تصویر نمادی از سیستم های استعماری و سرمایه داری است که از منابع طبیعی برای اهداف تجاری بهره برداری می کردند. استخوان های گاومیش، به کارخانه هایی مانند کارخانه های کربن میشیگان فرستاده می شدند، جایی که به موادی مانند کود، چسب و ظروف چینی (Bone China) تبدیل می شدند.
این فرایند، بخشی از شبکه ای گسترده از زیرساخت های استعماری بود که به وسیله خطوط راه آهن و جاده ها، منابع طبیعی دشت ها را به کالاهای صنعتی و سپس به بازارهای شهرهای اروپایی و آمریکایی می فرستاد. این نظام مالی علاوه بر تخریب زیستگاه ها، روابط زیستی بین انسان ها، حیوانات و طبیعت را نیز به شدت تغییر داد.
بقا و امید به بازسازی
امروزه، حدود 31,000 گاومیش در گله های حفاظتی در آمریکای شمالی زندگی می نمایند. این تعداد بازماندگان، نتیجه کوشش های حفاظتی است که به وسیله گروه های محیط زیستی و جوامع بومی اجرا شده است. اگرچه این گونه هنوز در لیست گونه های نزدیک به تهدید (Near Threatened) واقع شده است، امید به بازسازی زیست بوم و روابط زیستی از دست رفته همچنان زنده است.
نتیجه گیری
تصویر تاریخی تپه ای از جمجمه های گاومیش نه تنها نمادی از نابودی گسترده یک گونه، بلکه بازتابی از تخریب زیستگاه ها و روابط زیستی است که به واسطه استعمار و سرمایه داری رخ داد. با این حال، کوشش های فعلی برای بازگرداندن گاومیش ها و احیای روابط بومی، یادآور پایداری طبیعت و اهمیت حفظ تنوع زیستی است.
منبع: یک پزشک